بُهْلولُ خِرقِ ، نُونِ جُوُ سِرْکِ
بهلول و خرقه ، نان جو و سرکه
در این مورد گویند که اشخاص کم علاقه کمتر مسؤولیت دارند .
(برگرفته از کتابِ لغات و ضرب المثل های کاشانی ؛ تألیف حسن عاطفی ؛ انتشارات مرسل)
گویند در زمان های گذشته روزی بین بهلول و پادشاه زمانش بحثی در می گیرد در مورد سؤال و جواب روز قیامت و از این قبیل ؛ بهلول معتقد بوده که هر کس دلبستگی بیشتری در این دنیا داشته باشد جواب دادن در آن دنیا برایش سخت تر خواهد بود . بالاخره برای ثابت کردن این موضوع با شاه قرار می گذارند که تلی از زغال گداخته فراهم شود و به نوبت پابرهنه روی آتش بروند و خوراک و لباس های تنشان را نام ببرند .
بهلول ابتدا پابرهنه می پرد روی زغال ها و سریع می گوید : « بهلول خرقه ، نون جوُ سرکه » و قبل از اینکه آسیب چندانی به کف پاهایش وارد شود از روی زغال ها کنار می پرد . اما شاه برای نام بردن تمام انواع غذا هایی که هر وعده استفاده می کرد و لباس های رنگارنگ تنش نیازمند صرف مدت زمان زیادی روی آتش بود. این ضرب المثل برای یادآوری لزوم ساده زیستی نیز به کار می رود . « مدیر سایت »