جستجوی واژه

لیست واژه‌ها (تعداد کل: 189)

خَرْ خُدِشَ، پالوُنِشْ عَوَضْ شُدَ

خر خودش است، پالانش عوض شده است.
صورت دیگر این ضرب المثل: خر همان خر است ... - در مقام تحقیر به شخصی گویند که لباسش را عوض کرده باشد و یا لباسی نو پوشیده باشد.

(برگرفته ...

خُـشْـوا قـَمْصِـری می زِنَ .

« خشوا ( تعارف ، دعوت ) قمصری می زند . »
در مواقعی به کار می رود که شخصی زبانی تعارف یا دعوت می کند اما از ته دل راضی نیست و به حرف خودش اعتقادی ندارد .

خُمْبِ دُرِّی آدم کُش نِمی شَ

خُنب و دُره ای* آدم کش نمی شود.
این مثل در مورد افراد بی دل و جرأت که توان انجام دادن کارهای پرخطر را ندارند گفته می شود و منشأ آن این است که در روزگار گذشته از ...

خِرِ لُخْتُ نمی شَ پالوُنِشُ وَرْداشْ

خر لخت را نمی شود پالانش را برداشت. یعنی از شخص گدا و بیچاره نمی توان تاوان و غرامت خواست یا این که اگر کسی از بیچاره ای طلب داشت، نمی تواند از او چیزی بگیرد.

(برگرفته ...

خِیْرِدُ سگ خوردَ ؟

خیرت را سگ خورده ؟

وقتی استفاده می شود که شخصی از کمک و یاری رساندن به دیگران امتناع می ورزد .

دو تُ مُرْدِه رُ تُو یَ گُورْ نِمی ذارَنْ.

دو مرده را در یک گور نمی گذارند. 
این مثل در موقعی گفته می شود که شخصی، کسی را از برخی کارهای منکر نهی کند. شخص خطاکار به نهی کننده در مقام اعتراض می گویند: ...

دوُسّی مُو سِرِ جا خُدِش، بُزغالِه هَفْ صنّار.

دوستیمان سرجای خودش بزغاله هفت صد دینار. 
در مورد معامله با دیگران گویند که آشنایی به جای خود، ولی نرخ جنس معیّن است. 

 

(برگرفته از کتابِ لغات و ضرب المثل های کاشانی ؛ تألیف حسن عاطفی ؛ انتشارات ...

دُ تُ خِرُ اِگَر توْ طِبیلِه کَرْدَنْ هَمْ مُو اگَر نِشَنْ هَمْ خُو می شَنْ.

اگر دو خر را توی یک طویله کردند اگر هم مو نشوند ، هم خو می شوند. 
این مثل را درباره تأثیر همنشین در افراد می گویند.
 
 
(برگرفته از کتابِ ...

دُ تُ پِشْگِلْ سِرِ یَ خُرما زورَ

دو تا پشگل سر یک خرما زور است.
در موردی گویند که دو شخص پست بر یک فرد لایق برتری و پیروزی جویند.

(برگرفته از کتابِ لغات و ضرب المثل های کاشانی ؛ تألیف حسن عاطفی ؛ ...

دُ لَنْگِه یَ خَرْوارَ.

دو لنگه یک خروار است. دو دو تا، چهارتاست. در مورد دو چیز مساوی می گویند. 

 

(برگرفته از کتابِ لغات و ضرب المثل های کاشانی ؛ تألیف حسن عاطفی ؛ انتشارات مرسل)

دُوغِِ دِرِ خُونه تُرْشَ.

 

دوغ در خانه ترش است. 
مردم برای چیزی که در دسترس باشد و یا زود به دست آید، ارزشی قائل نیستند و این ضرب المثل را در این مورد به کار می برند. 
<div style="text-align: justify; ...

دِ زِنْدِگی نِبوُ کفشی بِه پام، دِ مُردگی جُف جُف پیش پامْ.

 

در زندگی نبود کفشی به پایم، در مردگی جفت جفت پیش پایم. 
درباره کسی است که در زندگی در فقر و بیچارگی باشد و به او کمکی نکنند؛ ولی پس از مردن، بستگانش در مورد ...

دِرُ تخته جُفْ شدن .

در و تخته جفت شده اند .

معمولا برای زوجی به کار می رود که از نظر افکار و تصمیمات کاملاً با هم تطابق دارند .

دیزُو بی دَسِّه تِنُورْ می ذارَ.

 

دیزی بی دسته تنور می گذارد. 
در این مورد گفته می شود که کارهای کسی ایجاد اشکال کند که حلّ آن آسان نباشد. همچنان که دیزی داغ و بی دسته را نمی توان به آسانی ...

دیواری دِگِ کُوتاتَر اَ دیوارِ ما نِبُو؟

دیواری دیگر کوتاه‌تر از دیوار ما نبود؟یعنی کسی دیگر از ما بیچاره تر نبود؟
این را در موردی گویند که کسی به دیگری تعدّی و تجاوز کند و شخص مورد تعدّی چنین گوید.
 
 
<div style="text-align: left; ...

روز به کِلاغو ، شب به چِراغو

روز به کلاغان ، شب به چراغان

اشاره به استفاده مفید نکردن از روز و واگذار کردن انجام امور مهم به شب ها است .

روزی اُفْتید دَسِّ قوزی .

روزی افتاد دست قوزی .

وقتی قرار باشد شخص خسیسی چیزی را تقسیم کند این مثل را به کار می برند .

رُوغَ چِراغِ رِخْتِه رُ نَذْرِ امامزادِه می کُنَ.

روغن چراغ ریخته را نذر امامزاده می کند. 
برای پول یا مالی می گویند که خود کسی نمی تواند مصرف کند برای دیگران در نظر می گیرد و به آنان می بخشد. 
 
 
(برگرفته ...

زَخمِ خَر زیر پالُو خوب می شَ.

زخم خر زیر پالان خوب می شود. 
درباره کسی گویند که بیماری، درد و یا زخمی داشته باشد و باید کم کم بهبود یابد. 
 
 (برگرفته از کتابِ لغات و ضرب ...

زَرَمْ رَفْ .

« زَهره ام رفت . »
وقتی شخصی خیلی ترسیده باشد ، این جمله را به کار می برد .